رابطه پرنیا با خدا
خاطره
سلام مهد کودک پرنیا اعلام کرده بود که می خواد عکس آتلیه از بچه ها بگیره وما می تونیم براشون لباس بیاریم بعدظهر همون روز من چون دخترم رو می شناختم سعی کردم آمادگیهای لازم برای همکاری کردن پرنیا با مسئولین مرتبط را انجام دهم . ابتدا به حمام رفتیم وبعد آن یک سشوار حسابی مدل آرایشگاهی زدیم بعد هم چقدر تمرین عکس در ژستهای مختلف را تست کردیم در همین راستا هم دائم به دخترم گوشزد کردیم که نکنه دخترم گریه کنی وعکس نگیر ی و اون هم با خنده می گفت :من به خاله ها اول سلام می کنم و عکس می گیرم ومن با خوشحالی تمام از این که دخترم چقدر راحت با این موضوع که از نظر من سخت گرفته شده بود کنار اومده به کارهای روزمره ام پرداختم. وا...
دردسرهای پرو لباس در منزل
روز اول بعد از تعطیلات پرنیا در مهد کودک
خنده ناز
آرزو
سلام به همه امروز که از خواب بیدار شدم تمام ذهنم درگیر این مطلب بود که چند درصد از ما وقتی از خواب شیرین شبانگاهی بیدار می شیم از خدا به خاطر زندگی دوباره تشکر می کنیم واین که داریم سالم بدون هیچ مشکلی نفس می کشیم . چند درصدمون به خاطر زندگی خوبی که در کنار خانوادهای خوبمون داریم ازش ممنونیم . چند درصد از خدا به خاطر حیا ت دوباره ای که به برخی از موجودات که ما متوجه تغییرات محسوس آنها نیستیم ویا توجه نداریم تشکر می کنیم مثلا:به زندگی برگها در فصلهای مختلف توجه کنیم و........در زمستان مانند چوب خشکی می مانند که تصور می رود امکان رویش مجددی برای آنها نیست ولی در فصل بهار وتابستان چنان تغییرات زیبایی پیدا می کنند که ...
فرزندان شیطون وبلا
خواب شیرین هلینا پس از مراسم تولدش
واقعا بچه ها چقدر معصوم وپاکند ...